شعر فارسی و مازندرانی(تبری)

متن مرتبط با «نوروز تی وی فارسی» در سایت شعر فارسی و مازندرانی(تبری) نوشته شده است

شعر فارسی و مازندرانی(تبری)

  • چله شو رها این خِنه رِ از غم هاکانم           قَجر قوری رِ چایی دَم هاکانم تَش هاکانم هیمه چِچ کِل بَواشه     سیا کتری اُو رِ زَمزم  هاکانم بخونم کتولی ، نجما ، امیری         تِه جیگر خالی از ماتم هاکانم تِه زخما ر دَوندم ناسورِ زخم          ضِمات بَیرم سیا مَلهم هاکانم بَخوندم چِلچِلا واری تینا, ...ادامه مطلب

  • پروانه نجاتی

  • پروانه نجاتي دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را و بيابان چه تبي داشت از انبوه سكوت تا مبارك كند اين آينه پوشيدن را عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل كرد تازه كرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را پر شد آغوش غدير از دم تا بكوبد هيجانات نيوشيدن را عطر و غوغاي قافله قافله راند اين همه كوشيدن را ,پروانه نجاتی,پروانه نجاتی شاعر,پروانه نجاتی شعر حجاب,پروانه نجاتی شعر,پروانه نجاتی روانپزشک,پروانه نجاتی حجاب,پروانه نجاتی لیدر,پروانه نجاتی شیراز,پروانه نجاتی درباره حجاب,پروانه نجاتی ابراهیم ...ادامه مطلب

  • سید مهدی موسوی

  • پدرم رفت داخل خانه پدرم دید مادرم را با... بعد، شب بود و حرکت چاقو خون مامان و گریه ی بابا مادرم سنگ قبر گمنامی ست مادرم هرزه بود، یک زن بد! پدرم سمبل شرافت بود! پدرم ماند توی حبس ابد 2 داخل خانه رفتم و دیدم زن خود را کنار مرد جوان بعد، دعوا و فحش بود و کتک زنم و گریه پیش یک چمدان از تمامی خاطرات بدم مانده یک عکس روی میز اتاق بچّه ای با لباس های کثیف جای امضای برگه های طلاق 3 پسرم رفت داخل خانه دید مردی نشسته پیش زنش دید لبخند می زنند به هم دید که دست می کشد به تنش پسرم با زنش معاشقه کرد جلوی چشم های عاشق مرد بعد هم از حضور سرزده اش darr; داخل خانه، عذرخواهی کر,سید مهدی موسوی,سید مهدی موسوی اشعار,سید مهدی موسوی نژاد,سید مهدی موسوی غزل پست مدرن,سید مهدی موسوی بعد از تو,سید مهدی موسوی نژاد نماینده دشتستان,سید مهدی موسوی شاعر تمام شده,سید مهدی موسوی کوهپر,سید مهدی موسوی والیبال ...ادامه مطلب

  • حسین منزوی

  • سفر به خير گل من که می روی با باد زديد می روی اما نمی روی از ياد کدام دشت و دمن ؟با کدام باغ وچمن ؟ کجا ست مقصدت ای گل ؟کجا ست مقصد باد؟ مباد بيم خزانت که هر کجا گذری هزارباغ به شکرانه تو خواهد زاد خزان عمر مرا داشت در نظر دستی که بر بهارتو نقش گل و شکوفه نهاد تمام خلوت خود را اگر نباشی تو به ياد سرخ ترين لحظه تو خواهم داد تو هم به ياد من او را ببوس اگر گذرت به مرغ خسته پر دلشکسته ای افتاد غم چه می شود از دل بران که هر دو عنان سپرده ايم به تقدير هر چه بادا باد بيايم از پی تو گردباد اگر نبرد مرا به همره خود سوی نا کجا آباد . حسين منزوي,حسین منزوی,حسین منزوی اشعار,حسین منزوی غزل,حسین منزوی پلنگ,حسین منزوی عشق,حسین منزوی پاییز,حسین منزوی عاشقانه,حسین منزوی دانلود,حسین منزوی شعر نو,حسین منزوی pdf ...ادامه مطلب

  • نوروز

  • نوروز نوروز سیزده بهیه ته نمویی خشکه , چرده بهیه ته نمویی دیگه وعده نده فردا صواحی افتاب , زرده بهیه ته نمویی شعر :نظرنژاد- کدخدا برگردان به پارسی : اول نوروز سیزده شد تو نیامدی چوب خشک جوانه زد تو نیامدی دیگه به من وعده ی فردا اول صبح نده آفتاب به وسط آسمان آمد تو نیامدی #نظرنژاد_کدخدا برای خواندن شعرهای مازندرانی به کانال زیر مراجعه کنید https://telegram.me/joinchat/AZDXsDwAOczLyC2O2Gam6w ,نوروز,نوروز تی وی,نوروز 96,نوروز ۱۳۹۶,نوروزبل,نوروززاده,نوروز نیوز,نوروز 72,نوروزنامه,نوروز تی وی فارسی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها